همگان در خشم و نابخردی ،
چونان کودکان در قهریم.
دوری گزیده از یکدیگر،
مسحور شرمی ابلهانه ایم.
بسی سالهاست که از پی آن بر گذشته است ؛
در پشیمانی وانتظار،
از باغ جوانی مان
دیگر گذری نمی گذرد.
هرمان هسه
کلمات کلیدی: